کد خبر: ۹۴۷۹
۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰

دقایقی با سحرخیزان ورزش همگانی بوستان ارم

گوشه‌گوشه زندگی مجید خوشحال با ورزش گره خورده است، آن هم نه حالا؛ ۲۸‌سال پیش که ناگزیر به ترک تحصیل و اشتغال به کار شد. همان موقع به‌واسطه یک دوست و همکار با ورزش کونگ‌فو آشنا و وارد این رشته شد.

هزینه‌کردن برای سالم‌ماندن را به هزینه‌کرد برای درمان و به‌دست‌آوردن دوباره سلامتی ترجیح می‌دهند؛ شعارشان هم این است که «ورزش کن؛ درِ مطب را تخته کن.» از پسربچه ده‌ساله تا پیرمرد هفتاد‌ساله هر‌روز حوالی ۵:۳۰ صبح در‌کنار مزار شهید گمنام بوستان ارم دور هم جمع می‌شوند تا روزشان را با شور و نشاط شروع کنند.

این گروه با داشتن میانگین سنی ۴۵‌سال و انواع بیماری‌ها و مشکلات جسمی، آن‌قدر سرحال و قبراق هستند که مدام اعضای جدید به آنها می‌پیوندند و اینها همه مرهون حضور داوطلبانه یک مربی حرفه‌ای است که بدون چشمداشت، با همه وجود برای گروه مایه می‌گذارد. در ادامه، بیشتر با او و گروه ورزش صبحگاهی‌اش در بوستان ارم محله پنجتن آشنا می‌شویم.

 

دقایقی با سحرخیزان ورزش همگانی بوستان ارم

 

۲۸ سال زندگی با ورزش

گوشه‌گوشه زندگی مجید خوشحال با ورزش گره خورده است، آن هم نه حالا؛ ۲۸‌سال پیش که باید مثل اغلب هم‌سالان فکر درس و کنکور می‌بود، ولی به‌خاطر شرایط خانوادگی ناگزیر به ترک تحصیل و اشتغال به کار شد. همان موقع به‌واسطه یک دوست و همکار با ورزش کونگ‌فو آشنا و وارد این رشته شد و حالا در چهل‌و‌سه‌سالگی کمربند مشکی و دان ۴ کونگ‌فو را دارد.

خودش می‌گوید: از نوجوانی فیلم‌های بروس لی را می‌دیدم. به ورزش‌های رزمی علاقه داشتم و با روحیاتم سازگار بود. به‌همین‌دلیل سال‌۷۵ وقتی دیدم همکارم کونگ‌فوکار است، مدتی همراهش به باشگاه رفتم و بعد هم خودم تا ۱۰‌سال ادامه دادم تا کمربند مشکی گرفتم. بعد‌از چند‌سال به‌دلیل مشکلات زندگی وقفه افتاد، ولی اخیرا دوباره آن را در سطح حرفه‌ای از سر گرفته‌ام و تا آخرش هستم؛ هرچند ورزش نیز مثل درس‌خواندن انتها ندارد.

شروع ساده، اما با‌برکت

این رزمی‌کار محله پنج‌تن به‌دلیل مشغله‌های زندگی، دیگر فرصتی برای مربیگری پیدا نکرد تا سال گذشته که در‌پی فراخوان ورزش همگانی شهرداری منطقه ۴، در بوستان ارم به نرمش می‌پرداخت؛ می‌گوید: فکر می‌کردم افراد بسیاری در این فراخوان شهرداری شرکت کنند، اما وقتی وارد پارک شدم، دیدم فقط سه‌چهار‌نفر مشغول نرمش هستند که، چون حرکات را اشتباه انجام می‌دادند و باعث آسیب جسمانی می‌شد، جلو رفتم و حرکاتشان را اصلاح کردم.

بعد درخواست کردند هرروز همراهی‌شان کنم که پذیرفتم و از آن زمان به بعد، هر‌روز صبح زود (به‌جز جمعه‌ها) یک ساعت در جوار مزار شهید گمنام بوستان نرمش می‌کنیم. به‌این‌ترتیب آن جمع سه‌چهار‌نفره حالا به حدود پنجاه‌نفر رسیده و نام گروهمان نیز «شهید گمنام بوستان ارم» است و در کانال‌های مجازی و فراخوان‌ها هم با افتخار، به همین نام شناخته می‌شویم.

دقایقی با سحرخیزان ورزش همگانی بوستان ارم

 

از حرکات کششی تا خنده و جیغ‌درمانی

با‌توجه‌به اینکه اغلب اعضای گروه در سنین بیشتر از ۴۵ سال هستند، حرکات نرمش صبحگاهی‌شان را با مطالعات دقیق، متناسب با همین سن و مشکلات آن، درقالب حرکات کششی، دیسک کمر، گردن، زانو، شانه و چشم تعریف کرده است، اما در‌کنار اینها، به ابتکار خودش مواردی، چون جیغ‌درمانی و خنده‌درمانی را هم که شاید کمتر شنیده باشیم، در دستورکار قرار داده است.

«یکی از تمرینات کونگ‌فو، داد‌زدن برای تخلیه انرژی منفی است که، چون اثرات بی‌نظیرش را در تخلیه انرژی‌های منفی درونی دیده بودم، در تمرینات صبحگاهی گروه هم آن را جای دادم؛ به این صورت که هم‌زمان با ذکر نام ائمه اطهار (ع) به‌سمت پایین خم شده و با همه وجود فریاد می‌کشیم تا اکسیژن ریه‌ها همراه انرژی‌های منفی کاملا تخلیه می‌شود.

با ورزش هم برای کارم آماده می‌شوم که تحرک زیادی لازم دارد، هم دیرتر خسته یا عصبانی می‌شوم

خنده هم از قدیم شنیده‌ایم که بر هر درد بی‌درمان دوا‌ست و دوازده‌عضله بدن را به حرکت در‌می‌آورد؛ بنابراین خودش نوعی ورزش است؛ به‌همین‌دلیل در پایان تمرین، سه ثانیه از ته دل می‌خندیم؛ اگر هم یک روز یادم برود، خود اعضا مشتاقانه یادآوری می‌کنند.»

دیرتر خسته یا عصبانی می‌شوم

خوشحال درباره فواید و دستاورد‌های ورزش صبحگاهی توضیح می‌دهد: ورزش آن هم در هوای نسبتا پاک صبحگاهی و فضای سبز، بسیار مفید و اثربخش است به‌ویژه در سن بیشتر از چهل‌سال که به‌منظور پیشگیری از بیماری‌های رایج باید مستمر انجام شود. هم خودم هم سایر اعضای گروه به‌وضوح نتایج و برکات ورزش را دیده‌ایم. خودم با ورزش هم برای کارم آماده می‌شوم که تحرک زیادی لازم دارد، هم دیرتر خسته یا عصبانی می‌شوم و در تعامل با همه روحیه شاد و روی گشاده دارم.

یکی از اعضا قند خونش به حدی حاد شده بود که نزدیک بود به بینایی‌اش هم آسیب برسد، اما با استمرار ورزش، قندش کنترل شد و حالا رو به درمان است. افراد دیگر هم مشکلات مفصلی یا دیسک کمر داشتند که بعداز ورزش، دردشان خیلی کاهش یافته است. تپش قلب، تنگی نفس و افتادگی شانه نیز از دیگر مشکلات اعضا بود که برخی کاملا رفع و برخی کنترل شده است. در‌مجموع شعارمان این است که ورزش با کاهش بیماری‌ها، درِ مطب‌ها و بیمارستان‌ها را تخته می‌کند.

 

 

با ورزش دارو را کنار گذاشتم

هادی پسنده ۶۵ ساله؛ بازنشسته

شغلم پاکبانی بود و در طول دوره کاری‌ام هر روز قبل از طلوع خورشید سر کار حاضر می‌شدم و کوچه‌ها و خیابان‌ها را نظافت می‌کردم. چهارسال پیش وقتی بازنشسته شدم، تصمیم گرفتم صبح‌ها ورزش را ادامه بدهم. نماز صبح را که می‌خواندم، خودم را به بوستان ارم می‌رساندم تا اینکه حدود چهل‌روز قبل متوجه شدم گروه ورزش صبحگاهی داخل بوستان راه افتاده است. من هم به جمع آنها پیوستم. بیماری پروستات داشتم و برای درمان چندین مرتبه به دکتر رفتم و روزی سه تا قرص مصرف می‌کردم. با همین ورزش صبحگاهی درمان شدم و الان سلامتی‌ام را به دست آورده‌ام و دیگر دارو هم مصرف نمی‌کنم.

 

کاش زودتر ورزش می‌کردم

حسین اکبری۴۷ ساله؛ کارمند مخابرات

هرروز از پنج‌تن ۴۸ همراه پسرم علی‌آقا به بوستان ارم می‌آییم. راهمان کمی دور است، اما می‌ارزد. تا چند ماه قبل، بیماری قند داشتم و انسولین می‌زدم و دارو مصرف می‌کردم. یک روز یکی از دوستانم که از بیماری قندم باخبر شد، ورزش را به من توصیه کرد.

من هم شروع کردم و الان خداراشکر بعد از گذشت یک ماه ورزش مدام و مستمر، قندم از ۳۰۸ به ۲۰۰ رسیده است. دارو‌ها را کنار گذاشته‌ام و خودم را با ورزش درمان می‌کنم. کاش ۱۰ سال قبل به‌سراغ ورزش می‌آمدم. اگر در این سال‌ها وقت‌هایی را که در راه مطب و دارو و... صرف کردم، برای ورزش می‌گذاشتم، قطعا بیماری به‌سراغم نمی‌آمد. 

 

دردهایم درمان شد

محمدرضا خوشحال۶۲ ساله؛ تأسیساتی

از حدود بیست‌سال قبل در بوستان بسیج پیاده‌روی می‌کردم، اما وقتی گروه برادرم در بوستان ارم تشکیل شد، به اینجا آمدم، آن هم همراه فرزندانم. همسرم نیز در قسمت بانوان بوستان ورزش می‌کند. اوایل ورزش، پادرد و زانو‌درد داشتم.

همیشه به‌سختی از حالت نشسته برمی‌خاستم، به‌سختی رانندگی می‌کردم، ولی به‌مرور با انجام حرکات اصلاحی، درد‌ها رفع شد. همچنین با‌توجه‌به اینکه مداح هستم، چند‌سالی بود که حین مداحی نفسم به شماره می‌افتاد و در‌واقع کم می‌آوردم، اما صبح‌ها در این بوستان با تمرین دم و بازدمی که انجام می‌دهیم، مشکلم رفع شده است و به‌راحتی مداحی می‌کنم.

* این گزارش یکشنبه ۲۷ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۲ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
مجید خوشحال
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۴ - ۱۴۰۳/۰۳/۲۷
0
0
عالی ممنون از شما
آوا و نمــــــای شهر
03:44